قبلا فکر می کردم که  اگه من یه روزی بار و بندیل مو ببندم و از این شهر برم اصلا هم دلم براش تنگ نمیشه و هیچ دلبستگی به وطنی که ازش حرف میزنن ندارم. 

اما حالا عوض شدم و دیدم نسبت به اتفاقات و جنب و جوش و خاطره های این شهر عوض شده. وقتی میرم توی شهر به تک تک مغازه ها، خیابونا، آدما، ساختمونا با دقت نگاه میکنم. شهر و با همه بدی هاش از زاویه دیگه ای میبینم. 

شاید کاملا خنده دار باشه برای بعضی ها دلبستگی به اینجا، به وطن، به آب و هوای آلوده ش، به ترافیکش اما اگه یه روزی نتونم دیگه این خیابونا رو ببینم دلم تنگ میشه برای نیایشی که هیچ وقت خلوت نبوده، دلم تنگ میشه برای میدون انقلابی که ساعت ها تو مغازه هاش گشتم و گشتم و با کلی کتاب برگشتم خونه، دلم تنگ میشه حتی برای سنگفرش های میدون بهارستان که حرص خوردم ازش.

زهرا رضاپور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی