من مهارت ِ خاصی در قهر کردن دارم. یعنی به قول مامان تقی به توقی می خورد و دماغ من یک متر آویزان می شود. البته ناگفته نماند که در کنارِ آن مهارت خاصی هم در آشتی کردن دارم و برای آشتی خیلی زودتر از بقیه پیشقدم می شوم. حالا حرفم با همه آن آدم هایی است که تصور می کنند حرفشان یا رفتارشان اصلا ناراحت کننده نبوده و فقط می خواستند کمی شوخی کنند. این کمی شوخی کردن ها گاهی تلمبار می شود و مثل یک بمب عمل نکرده منفجر می شود. این کمی سر به سر گذاشتن ها درست زمانی به وقوع می پیوندد که ما یک عالمه حرف نگفته تو دلمان داریم اما گوش شنوایی نیست. این رفتارهای به اصطلاح بامزه شما گاهی مثل یک تکه استخوان از گلویمان پایین می رود. این کمی شوخی های بعضی ها حرف هایی است که در شرایط عادی نمی توان به طرف مقابل گفت و در کنایه آمیز ترین حالت ممکن با دو یا سه حرف مسخره به خورد طرف مقابل می دهیم و انتظارمان این است که طرف مقابل لبخندی از سر رضایت و خشنودی تحویلمان دهد.
تو مثل بچه ها دلت ماه و مهربونه... چقدر خوبی...